بِسْمِ اللَّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ

نشانی:

ایران - تهران

برقراری ارتباط با ما از مسیرهای زیر :

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ، ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ، ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR قاب‌هایی خاطره‌انگیز از دیدارهای حضوری مردم با رهبر انقلاب، پیش از شیوع ویروس کرونا را در نماهنگ «دل تنگ دیدار» منتشر کرد.

آیت الله امام خامنه ای مدظله العالی در بخشی از بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان فرمودند:

یکی از دل‌خوشی‌های بنده، همیشه در طول این سالهای متمادی، دیدارهای با مردم بوده؛ یکی از دلبستگی‌های اینجانب و حوادث پُرجاذبه برای من، دیدار با مردم بوده که یک چیزی بشنوم، یک چیزی بگویم و با طبقات مختلف مردم دیدار کنیم؛ این دشمن حقیر و خطیر یعنی ویروس کرونا -که هم خیلی حقیر و صغیر است، هم خیلی خطرناک و خطیر است- مانع شده است. ۱۳۹۹/۰۵/۱۰

 

جانان ما، دلتنگ مایید؟! مهرتان در دلمان، شوقتان در سرمان. محتاج دیدار شماییم. کاش این مهجوری زودتر پایان بیابد.

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

  دیوان حافظ، غزل شمارهٔ ۲۰۶

۰ نظر
سهم ما در ریخته شدن خون شهید «محسن فخری‌زاده» چقدر است؟!

سهم ما در ریخته شدن خون شهید «محسن فخری‌زاده» چقدر است؟!

هر اتفاقی که در کشور می‌افتد، همه مردم و مسئولان در آن سهیم‌اند، چه خوب و چه بد؛ لذا در وقایعی چون ترور بزرگان و دانشمندان کشور، باید به خویشتن رجوع کنیم که چه شد دشمن به خود جرات داد تا با ترور یکی از بزرگانمان، ریشخندمان کند و ما آرام و سربه‌زیر! فقط نظاره کنیم .

واقعه تلخ ترور ناجوانمردانه «محسن فخری‌زاده» از بزرگان و اساتید مطرح علم هسته‌ای کشورمان،‌ آن هم در شب سالگرد ترور شاگردش ـ شهید مجید شهریاری ـ این سوال را مطرح می‌کند که چه شد تا آن دکترین «استقامت در برابر دشمن تا رهایی از یوغ اسارت»، به اینجا رسیده که ما مردم با انتخاب ماشینی به اسم «مذاکره» که در واقع با موتور وادادگی و تسلیم‌پذیری طی مسیر می‌کند، کار را به اینجا رسانده‌ایم که پس از نابود کردن عرصه اقتصاد به دست این تفکر ـ که سال‌ها چشم‌انتظار ترحم و تفقد غرب بوده ـ ، حالا سراغ نابود کردن امنیت و زیرساخت‌های علمی‌مان آمده است؟

چگونه و چطور توانستند با نفوذ در افکار و عقاید ما، این را به ما بقبولانند که استقامت ما برای آزادگی‌مان خشونت و جنگ‌طلبی با دنیاست در حالی‌که ما بیشترین شهدای ترور و شهید در دفاع مقدس را داده‌ایم، چون می‌خواستیم روی پای خود بایستیم؟! چگونه توانستند به ما بقبولانند که برای داشتن یک زندگی راحت و چرخیدن چرخ اقتصادمان باید چرخ افتخارات علمی خود را در صنعت هسته‌ای پنچر کنیم در حالیکه امروز نه چرخ هسته‌ایمان می‌چرخد و نه چرخ اقتصادی‌مان و کار به جایی رسیده که چرخ حیاتمان نیز دارد از کار می‌افتد!

آیا تا به حال با خود اندیشیده‌ایم که سهم ما از ریختن خون شهدایمان چقدر است؟ خوب که بنگریم، می‌بینیم  که به قول ژاپنی‌ها، شبیه آن آهنگری شده‌ایم که از سر غفلت یا تنبلی میخ نعلی را درست نکوبید و از پی آن اسبی در جبهه نبرد افتاد و از پی اسب، جنگجویی نقش بر زمین شد، و از پی واژگونی جنگجو، نبردی به شکست انجامید و از پی آن مملکتی بر باد رفت و همه از این جا شروع شد  که میخی از سر غفلت یا تنبلی درست کوفته نشد؛ شاید رای ما به تفکری که وادادگی را تعامل، تسلیم را مذاکره و بزدلی را صلح معنا کرده بود، سرآغاز شکست‌های امروزمان باشد که هم اقتصاد ما را وجه‌المصالحه غرب‌دوستی خود کرده و هم امنیت را.

در حوزه فرهنگ هم از این تفکر در امان نبوده‌ایم، تفکری که روزی با افراطش در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی سعی داشت با بولدوزر قبر فردوسی حکیم را از ریشه برکند و پونز در سر زنان شل‌حجاب می‌کرد و امروز با تفکر تفریطی‌اش، از اسلام رحمانی! دم زده و و وادادگی‌هایش در حوزه فرهنگ که به تبلیغ و ترویج همجنس‌گرایی، بی‌حجابی، دگرباشی، ازدواج سفید و جشن طلاق و داشتن سگ به جای فرزند انجامیده، حتی اصالت فرهنگ ایرانی‌مان را هم تحت تاثیر قرار داده چه رسد به آموزه‌هایمان از اسلام را، یا اینکه روزی با خشم و غضب شلوارمان را به اسم حجاب تا زیر یقه بالا می کشیدند که باید حجاب داشته باشید وگرنه دستتان را در سطل رنگ می کنیم! و امروز با خنده‌های کریه خود دارند به اسم حجاب اختیاری شلوار از پای نوامیسمان می‌کَنند!

اما این ترورها به نظر هشداری است برای ما تا به خط اصیل انقلاب اسلامی که پیراسته از افراط و تفریط‌های نفوذی‌هاست برگردیم. خطی که روزی رهبر معظم انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب با پرده کشیدن آن تفکر در دانشگاه، میان زن و مرد مخالفت کرد و امروز با مذاکره ذلیلانه‌شان با دشمن غربی تقابل می‌کند تا شاید راه نفوذ دشمن به کشور را مسدود سازد؛ و این تلاش ثمر نخواهد داد تا وقتی‌که ملت ایران به عنوان بازوی ولایت، قدرت تشخیص و تمیز خود را تقویت ساخته و توسط قرآن‌های طلاکوب به نیزه شده، منحرف نشود. ادامه مطلب را از اینجا بخوانید.

منبع: خبرگزاری دفاع مقدس

کد خبر: ۴۲۸۶۴۷

۰ نظر