...
به کسانی که از خارج لبنان به بنده نامه نوشتند و گفتند نتوانستهاند برای مشارکت در نبرد انسانی با این بیماری در لبنان حضور پیدا کنند، میگویم: هر جا هستید، اگر میتوانید به مردم کمک و از آنها و سلامتشان پاسدرای کنید، این کار را بکنید چون این نبرد در واقع نبرد بشریت و یک نبرد انسانی، اخلاقی، عاطفی، وجدانی و ایمانی بدون مرز و فراملی است و هیچ وابستگی نژادی، سیاسی، دینی و… ندارد.
وقتی انسان نمیتواند یا به دشواری میتواند درک کند چه اتفاقی در حال وقوع است یا پیشبینی کند چه اتفاقی رخ خواهد داد، گاهی به این شیوهها [طالعبینی، خواب، پیشبینی آینده و…] پناه میبرد. این وضعیت و شرایط گاهی بستر را حتی در زمینههای علمی، فکری، اخلاقی، تربیتی، ایمانی و معنوی برای رویکردهای درست و صحیح و تبدیل تهدید به فرصت فراهم میکند اما متأسفانه گاهی نیز زمینه را برای گمراهی، فریب، دروغ و بازی با عواطف و احساسات و گمراه کردن و تباه کردن مردم فراهم میآورد. باید شدیدا به این نیز توجه شود. بهویژه وقتی این حوادث به وعدهی الهی و موضوعات مرتبط با امام مهدی(علیه السلام) یا حضرت مسیح(علیه السلام) یا آیندهی بشریت ربط داده میشود. اینجا موضوع بیش از همیشه پیچیده و خطرناک میشود.
مسیر ما در حزب الله سال ۱۹۸۲ آغاز شد. حزب الله را افراد محدود و معینی تأسیس نکردند. تعدادمان زیاد بود. حزب الله را یک نسل تأسیس کردند. اکثریت قاطع نسل مؤسس حزب الله شاگردان یا شاگرد شاگردان امام شهید صدر بودند. اکثریت قاطعشان مقلد ایشان بودند. مرجع تقلیدشان بود. ایشان مرجع دینیشان بود. وقتی میگویم اکثریت قاطع [و نمیگویم همگی] از باب احتیاط است. همچنین اکثریت قاطعشان پیرو مکتب فکری ایشان بودند و به رهبری فکری و سیاسی ایشان در امت باور داشتند. چنین افرادی اکثریت قاطع نسل مؤسس این جنبش دنبالهدار ایمانی جهادی پربرکت را تشکیل میدادند. و اینها همان کسانی هستند که به عنوان اولین نفرات به فراخوان مخلصانهی امام شهید صدر گوش سپردند؛ فراخوانی که شهید صدر در آن به ذوب شدن در امام خمینی فرا میخواند چنانکه امام خمینی در اسلام ذوب شده بود. این نسل در امام و ولایت و رهبری امام ذوب شدند و به بخش جداییناپذیر این پروژهی عظیم تبدیل شدند که انشاءالله زمین را برای صاحب امشب، شب نیمهی شعبان و این مناسبت آماده میکند.
الآن مثلا در برخی محفلهای ما میگویند حضرت آقا(حفظه الله) سید خراسانی است. همهی ما دوست داریم و امیدواریم و میگوییم کاش اینطور باشد و دعا میکنیم همین باشد. صفات [نیک] ایشان از صفات موجود در روایات برای سید خراسانی هم بالاتر است اما هیچ کس نمیتواند بیاید به مردم قاطعانه بگوید که حضرت آقا، خراسانی است. یا فلانی یمانی است. یا فلانی… مگر همین حرف را در مورد امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) نزدند؟ گفتند خراسان یعنی همهی ایران، پس امام خمینی سید خراسانی است. اما امام از دنیا رفتند. ما نمیدانیم این موضوع [یعنی غیبت] قرار است یک، دو، پنجاه، صد یا دویست سال یا بیشتر و کمتر ادامه پیدا کند. الله اعلم. وقتی ما این ویژگیها را روی افراد تطبیق میدهیم اما مدتی بعد این افراد را از دست میدهیم… یا مثلا… مشکلی ندارد صریح صحبت کنم. ما روایتی داریم که هر کس خبر مرگ عبدالله را به من بدهد، من نیز به او بشارت میدهم که پادشاهی برای سالیان تمام میشود و هر حاکمی تنها چند ماه حکومت خواهد کرد. خب، نشستند و منتظر عبدالله ماندند و ماندند و ماندند. بعد برخی از مردم زمان ما به این نتیجه رسیدند که عبدالله مثلا همان پادشاه حجاز است. خب، ملک عبدالله فوت کرد و جانشینش آمد. سال اول که نمرد. الآن هم سال دوم و سوم است. پس آن تمام شدن دورهی پادشاهی برای سالیان و حکومتهای چندماهه کجا رفت؟ ...
منبع : مقاومت اسلامی لبنان | http://www.moqawama.ir