من اصرارم در همهی انتخاباتها بر حضور است. باید آمد سر صندوق رأی، به کوری چشم دشمن بایستی رأی داد. دشمن میخواهد که ملت انتخابات نداشته باشد، راهپیمائی بیست و دو بهمن نداشته باشد، راهپیمائی قدس نداشته باشد، حضور در مراسم عظیم دینی نداشته باشد، احساسات دینی نداشته باشد. جوان ما بی تفاوت و بیرگ و بی اعتنا و دلسپردهی به شهوات و غرق در فساد و در مواد مخدر باشد. دشمن این را میخواهد؛ این برای دشمن خوب است، لذا این را ترویج میکنند؛ گاهی به زبان بیان ایدئولوژی، گاهی به زبان تهدید سیاسی، گاهی به زبان تهدید نظامی، گاهی به وسیلهی باندهای قاچاق مواد مخدر، گاهی به وسیلهی ترویج فیلمهای مهیج شهوت؛ دشمن همهجور وارد میدان میشود و تلاش میکند و خودکشون میکند که بلکه بتواند این ملت را از این حرکت مستقیم و قوی و عزیز منصرف کند. وقت انتخابات هم که میشود - شاید یادتان هست - غالباً قبل از انتخابات یک حرفی میزنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنید؛ کارهائی میکنند، تلاش میکنند؛ گاهی به وسیلهی آدمهای غافل و فریب خورده، گاهی به وسیلهی آدمهای وابسته، کارهائی میکنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند، که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است.
من توصیهام به مردم در درجهی اول این است که بیایند وارد میدان انتخابات شوند، صندوقهای رأی را پر رونق کنند. خود این صفوفی که ایستادند، ممکن است زحمت هم داشته باشد؛ در هوای سرد؛ یک ساعت - کمتر، بیشتر - اما این مجاهدت است، این جهاد است؛ این زحمت پیش خدای متعال اجر دارد. بروند رأی بدهند. این در درجهی اول.
به کی رأی بدهند؟ شاخص این است که شعارهای انقلاب بایستی به وسیلهی مسئولین و منتخبین ما روز به روز زندهتر شود. این شاخص است. ربطی به جناحبندیها ندارد، ربطی به اسمها ندارد. علاج دردهای این ملت و وسیلهی رسیدن به آرمانهای این ملت، شعارهای انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانی که با این شعارها به معنای حقیقی کلمه مخالفند، دشمنِ این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیمگیری واقع بشوند. بین ملتند، باشند. آحاد ملت، هر کسی هر عقیدهای داشته باشد، اشکال ندارد؛ اما آن کسی که عقیدهاش این است که این ماشین باید راه نیفتد، این را نمیشود پشت رُل گذاشت. یک آدمی که عقیدهاش این است که از این جا باید این اتومبیل حرکت نکند، این شخص را پشت فرمان خودرو بگذاریم، هیچ وقت این اتومبیل حرکت نخواهد کرد. باید کسی را بگذاریم که معتقد به این حرکت باشد، معتقد به این راه باشد، معتقد به آن هدف باشد، معتقد به توانائیهای ملی باشد، معتقد به اسلام، معتقد به انقلاب باشد و شاخصها را قبول داشته باشد. این آن نقطهی حساس است. این هم نکتهی دوم است.
البته باید هوشیاری بخرج داد؛ باید هوشیاری بخرج داد. از دوروها و دورنگها و ظاهر باطن مختلفها بایستی ترسید. خیلی اوقات، در طول تاریخ، اسلام از این دورنگیها، یکی نبودن ظاهر و باطن اشخاص، ضربه خورده است. حالا روایت هم در این زمینه زیاد هست. این را باید مواظبت کرد. شما مردم هوشیاری هستید؛
بِسْمِ اللَّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ
گروه فردوس
ساخت پویانمایی
...این جرم جمهوری اسلامی است...به جرم تسلیم نشدنِ یک ملت در مقابل تمایل مستکبرانه قدرتهای جهانی، این ملت محکوم میشود که با همه ابزارها - از جمله ابزار هنری - با او بهشدّت مبارزه شود. همانگونه که عرض کردم، سازمان سیا بخش هنری دارد و فیلمهایی که بعد از انقلاب علیه ما و علیه شیعه و اسلام درست کردند، بسیار زیاد است. شما که یک فیلمساز و سینماگر و بازیگر سینما و تئاتر و موسیقیدان و آهنگساز ایرانی هستید و این واقعیّت و مظلومیت را ادراک میکنید، تکلیفتان چیست؟آیا هیچ تکلیف مردمی وجود ندارد؟؟؟
حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای ۱۳۸۰/۰۵/۰۱
زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت. (۱۴۰۰/۰۲/۱۷)
تا قبل از انقلاب اسلامی، ملت فلسطین همیشه درجا زدند، همیشه عقب رفتند. ملتهای اسلامی، که جوانهائی در بین آنها بودند که یک مقدار احساسات داشتند، گرایشهای چپ پیدا کردند که با فرو ریختن اردوگاههای چپ همه چیز تمام شد. اما انقلاب آنها را احیا کرد؛ ملتها را بیدار کرد. اگر یک نگاهی به صحنهی پیرامون خودمان و دنیای اسلام بیندازیم، این معنا کاملاً روشن میشود. تا الان هم ملت ایران الگو بوده است. اما آن روزی که شما جوانها، شما استعدادهای درخشانی که تمام سرزمین کشور ما را پوشاندهاید، بتوانید این استعدادها را انشاءالله به منصهی ظهور برسانید، این ملت به یک الگوی عملی برای کشورهائی که زیر ستم هستند، تبدیل خواهد شد؛ این خیلی مهم است. کلید سعادت خود این ملت و کلید سعادت ملتهای دیگر در دست ملت ماست؛ در دست شما جوانهاست. و دشمن این را میداند؛ دشمن این نکته را دریافته؛ لذا سعی میکنند این ملت را از ادامهی راه خودشان منصرف کنند.
همهی تلاشهای تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی، فشارهای گوناگون، تحریمهای گوناگون، قطعنامههای گوناگون برای همین است که به این ملت بباورانند این راه را ادامه ندهد؛ میخواهند کاری کنند این ملت این راه را ادامه ندهد. میدانند که اگر این راه به وسیلهی این ملت با همین شتاب، با همین قدرت ادامه پیدا کند، چتر ظلم و استکبار و طمعورزی و غارتگریای که اینها بر روی ملتهای مسلمان و امت اسلامی گستردهاند، جمع خواهد شد؛ نابود خواهد شد؛ موجودیت استکبار در میان کشورهائی که وابستهی به امت اسلامی هستند، به خطر خواهد افتاد. این را میدانند؛ خوب، تلاش میکنند؛ تلاشِ فراوان میکنند.
ببینید همین چند روز قبل از این رئیس جمهور آمریکا گفت: ما روی ایران فشار میآوریم تا مردم ایران به این نتیجه برسند که دنبال انرژی هستهای رفتن برایشان صرفه ندارد. معنای این حرف این است که رسیدن ملت ایران به یک اوج فناوریای که حالا مظهرش از نظر آنها مسئلهی انرژی هستهای است، به قدری ملتهای دیگر را سر شوق میآورد، توانائیهای ملتهای مسلمان را به آنها میباوراند که دیگر آنها نمیتوانند این را کنترل کنند؛ نمیتوانند مهار کنند. میخواهند نرسد. البته اسم دیگری رویش میگذارند؛ میگویند: ما از بمب اتم میترسیم! اما خوب، خودشان هم میدانند، خیلیها هم در دنیا میدانند که دروغ میگویند؛ مسئلهی آنها مسئلهی بمب اتم نیست. میدانند که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست؛ به دنبال دانش هسته است، به دنبال فناوری هستهای است؛ آنها از همین ناراحتند. یک ملت بدون اینکه از آنها اجازه گرفته باشد، بدون اینکه از آنها کمک گرفته باشد - دست گدائی به سوی آنها دراز کرده باشد - از درون خود بتواند یک چنین فورانی بکند و اوجی بگیرد. این است که آنها را عصبانی میکند. «ما از فلان جناح، فلان گروه حمایت میکنیم»؛ چرا؟ چون آن جناح گفته یا وعده کرده که با پیمودن اینگونه راهها موافق نیست؛ با ایستادگی موافق نیست؛ موافق این است که برویم پیش آمریکا عرض بکنیم خدمتشان که شما اجازه بدهید ما پیشرفت کنیم(!) از دهان گرگ طعمه را با مذاکره نمیشود گرفت؛ با قدرت باید گرفت. هزار و صد سال است که در ادبیات کشور ما:
مهتری گر به کام شیر در است * رو خطر کن ز کام شیر بجوی
را گفتهاند. گاهی هم عمل شده در تاریخ ما، بسیاری از اوقات هم عمل نشده. امروز ملت ایران دارد با ایستادگی خود به این توصیه عمل میکند؛ «رو خطرکن». این است مسئلهی ما.
مسئلهی ما با آمریکا و مسئلهی ما با مستکبرین عالَم این است. آنها میگویند شما وجودتان، استعدادتان، قدرتتان را به صحنه نیاورید که در مقابل قدرت ما، سلاح ما، توانائیهای تبلیغاتی ما رقیبی وجود نداشته باشد، ما بتوانیم یکهتازی کنیم در میدان. جواب ملت ما این است که: نخیر، ما میتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم؛ میتوانیم جلو تجاوز شما را بگیریم؛ اگر نکنیم، خدا از ما مؤاخذه خواهد کرد.
راهی که ملت ایران انتخاب کرده، راه درستی است؛ حضور در صحنه، رها نکردن این دستاورد بزرگ. مسائل جزئی، اختلافی، اهمیتی ندارد. بگو مگوهائی که این گروه با آن گروه، این آدم با آن آدم دارد، اینها اهمیت ندارند. اینها چیزهای جزئی است. خانوادهی انقلاب باید یکپارچگی خودش را حفظ کند. بنده اولِ امسال گفتم: «اتحاد ملی»؛ یعنی خانوادهی ملت، خانوادهی انقلاب وحدت خود را، درونگرائی خود را نسبت به یکدیگر، اتصال و چسبندگی را به یکدیگر حفظ کنند؛ نگذارند واگرائی به وجود بیاید. ملت بحمدالله خودش این توصیه را آویزهی گوش دارد؛ احتیاج به گفتن ما هم شاید نبود. ما هم تابع همین عقلانیت عظیمی هستیم که در ملتمان هست؛ ما هم به ملت عرض کردیم و آنها هم نشان دادند که همینجور است.
چند صباح دیگر انتخابات داریم. حضور در انتخابات هم از همین قبیل است؛ حضور است. من اصرارم در همهی انتخاباتها بر حضور است. باید آمد سر صندوق رأی، به کوری چشم دشمن بایستی رأی داد. دشمن میخواهد که ملت انتخابات نداشته باشد، راهپیمائی بیست و دو بهمن نداشته باشد، راهپیمائی قدس نداشته باشد، حضور در مراسم عظیم دینی نداشته باشد، احساسات دینی نداشته باشد. جوان ما بیتفاوت و بیرگ و بیاعتنا و دلسپردهی به شهوات و غرق در فساد و در مواد مخدر باشد. دشمن این را میخواهد؛ این برای دشمن خوب است، لذا این را ترویج میکنند؛ گاهی به زبان بیان ایدئولوژی، گاهی به زبان تهدید سیاسی، گاهی به زبان تهدید نظامی، گاهی به وسیلهی باندهای قاچاق مواد مخدر، گاهی به وسیلهی ترویج فیلمهای مهیج شهوت؛ دشمن همهجور وارد میدان میشود و تلاش میکند و خودکشون میکند که بلکه بتواند این ملت را از این حرکت مستقیم و قوی و عزیز منصرف کند. وقت انتخابات هم که میشود - شاید یادتان هست - غالباً قبل از انتخابات یک حرفی میزنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنید؛ کارهائی میکنند، تلاش میکنند؛ گاهی به وسیلهی آدمهای غافل و فریب خورده، گاهی به وسیلهی آدمهای وابسته، کارهائی میکنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند، که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است.
...
البته باید هوشیاری بخرج داد؛ باید هوشیاری بخرج داد. از دوروها و دورنگها و ظاهر باطن مختلفها بایستی ترسید. خیلی اوقات، در طول تاریخ، اسلام از این دورنگیها، یکی نبودن ظاهر و باطن اشخاص، ضربه خورده است. حالا روایت هم در این زمینه زیاد هست. این را باید مواظبت کرد. شما مردم هوشیاری هستید؛ این را چه امثال من بدانیم، چه ندانیم، چه بگوئیم، چه نگوئیم، تاریخ ما، انقلاب ما، حوادث این بیست و نه سال ثابت کرده است؛ نه فقط به خود ما، به دنیا ثابت کرده. لذا به نام شما و ملت شما و مردم شما و امام شما افتخار میکنند. همین شهدای برجستهی دنیای اسلام، همین شهید عزیزی که چند روز قبل به وسیلهی صهیونیستها به شهادت رسید، اینها افتخار میکردند که بچههای امامند؛ خودشان را فرزند امام میدانستند. این شهید حاج عماد خودش را فرزند امام میدانست. یعنی واقعاً اگر با یک جوان خودمان مقایسه کنیم، او معتقد نبود که این جوان ایرانی به امام از او نزدیکتر است. او هم خودش را به قدر یک جوان ایرانی فرزند امام و نزدیک به امام میدانست؛ چرا؟ چون امام به او روح داده بود؛ امام او را زنده کرده بود. اینجور جوانها همیشه در لبنان و در فلسطین و در غزه و در همه جا بودند، اما اینجور کارهای بزرگ از اینها سر نمیزد. کی فکر میکرد جوانهای لبنانی با سلاحهای معمولی بتوانند ارتشی را که ادعا میکند یکی از بزرگترین ارتشهای دنیاست، آنجور با افتضاح عقب بزند. روزهای اوّلی که جنگ سی و سه روزه تمام شده بود، صهیونیستها میگفتند نه، ما شکست نخوردیم(!) حالا گزارش این کمیتهی ونیوگراد قضایا را برملا کرده. اینها ظاهرسازی کردند که خیلی آبروریزی هم نشود؛ اما کاملاً پیداست؛ یک ارتش مجهز، امریکا هم مستقیماً وارد شد - این را بدانید امریکا در جنگ سی و سه روزهی لبنان مستقیم وارد شد؛ هم پشتیبانی کرد، هم مستقیم وارد شد، بی سروصدا - اما همهشان شکست خوردند. از کی؟ از یک عده جوان که وسیلهشان عبارت بود از اعتماد به نفس، اتکال به خدا و نترسیدن از مرگ، ایستادگی در میدان؛ توانستند شکست بدهند. افسانهی شکستناپذیری قدرتها اینجوری باطل میشود.
خدا را شکر میکنیم؛ خدا را شکر میکنیم بر نعمت انقلاب، خدا را شکر میکنیم بر نعمت امام، خدا را شکر میکنیم بر این عظمتی که ملت ایران از خودشان نشان دادند، خدا را شکر میکنیم بر توفیقی که به این ملت داده است. یکیک شما مردم و شما جوانها، یک نعمت بزرگ خدا هستید که انسان باید برای آنها خدا را شکر کند - «و ان تعدوا نعمت الله فلا تحصوها» - مگر میشود نعمتهای الهی را احصاء کرد؟ این نعمتها را باید حفظ کنیم. این نعمتها را هم مسئولین بدانند، باید این نعمت را حفظ کنند، شکر کنند تا این نعمت برایشان بماند، هم آحاد مردم این نعمت خدا را قدر بدانند. بدانید فردای این ملت از امروز این ملت بمراتب بهتر و روشنتر و دلنوازتر است. و انشاءالله شما جوانها آن روزها را خواهید دید. و خواهید توانست ثمرهی این مجاهدتهای عظیم را بچینید و انشاءالله دنیائی را به آبادی و سعادت و فلاح برسانید.
متن کامل سخنرانی را از مسیر زیر بخوانید
حضرت آیت الله امام خامنه ای - بیانات در دیدار مردم تبریز - ۱۳۸۶/۱۱/۲۸
- اگر باب تهمت زدن باز شود
امیرالمؤمنین را شاید بگویید نقطهی اوج عبادت است. امام سجاد میفرماید که «من یقوى على عباده علی» شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهم السلام/ ج۳/ ص: ۲۷۲) دیگر مثل امیرالمؤمنین(ص) چه کسی میتواند باشد. بهترین صفت او البته که همهی صفات او در اوج است، برعکس میکنند و میگویند که او نماز نمیخواند. خب مردم شام هم که ندیدند.
حجت الاسلام کاشانی - سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - برنامه تلویزیونی «سمت خدا» شبکه سوم سیما
- انتشار کتاب انتظار عالمانه
کتاب "انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه" اثر علیرضا پناهیان، در سال۹۱ با حضور استاد صدیقی و استاد عباسی رونمایی و روانۀ بازار نشر شد. از آنجا که توجه به ابعاد علمی، تحلیلی و کاربردی حقیقت انتظار، در کمتر کتابی به صورت دقیق و جامع و با تکیه بر روایات معتبر مورد بررسی قرار گرفته است، این کتاب با استقبال خوب جوانان و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی مواجه شد و ظرف ۸سال به چاپ شانزدهم و تیراژ ۵۰هزار رسیده است.
به نام خداوند بخشنده مهربان
این مجموعه آموزش پویانمایی، صلواتی است. برای سلامتی و فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی) و شفای همه بیماران صلوات بفرستید.
مفهوم زمان بندی و فاصله گذاری
توهم حرکت:
قبل از اینکه به سراغ زمان بندی پویانمایی برویم، بهتر است کمی به این اصل که زیربنای فیلم و پویانمایی است اشاره کنیم که چگونه «توهم حرکت» در جایی که هیچ حرکتی وجود ندارد حاصل می شود. این پدیده شگفت انگیز به عنوان ماندگاری بینایی شناخته می شود و از این طریق است که تصاویر متحرک ساخته شده از قاب های (frames) جداگانه را روی یک نوار فیلم تجربه می کنیم. راز این توهم را باید در توانایی چشمگیر بخشی از چشم انسان جستجو کرد. شبکیه چشم، به واسطه حفظ لحظه ای تصاویر دریافتی، عامل ایجاد این توهم دید است. چشم انسان را می توان به دوربین عکاسی تشبیه کرد. شبکیه جعبه تاریک این دوربین است. با تابیدن باریکه نوری که از دریچه این جعبه (مردمک) وارد می شود تصویر روی شبکیه ظاهر می شود. اگر تابش نور قطع شود، این تصویر برای زمان کوتاهی
به نام خداوند بخشنده مهربان
این مجموعه آموزش پویانمایی، صلواتی است. برای سلامتی و فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی) و شفای همه بیماران صلوات بفرستید.
ابزار کار
ساختن پویانمایی هرگز ساده نبوده اما بسته به ابزار و تجهیزاتی که انتخاب می کنید می تواند پیچیده تر هم بشود. بالاخره باید بتوانید حاصل آن چه را قاب به قاب رسم می کنید، ببیند، پس باید وسیله ای داشته باشید تا آن را ضبط و پخش کنید. قبل از اینکه دست به جیب شوید اول نگاهی به داشته هایتان بیاندازید. سعی کنید این اولین قدم (یادگیری پویانمایی) را کم هزینه بردارید و از آنچه دارید استفاده کنید.
برای ساخت یک پویانمایی به روش سنتی، به میز نور، دوربین، پایه نگهدارنده مخصوص دوربین نیاز دارید، به علاوه دستگاه ذخیره و تبدیل عکس به فیلم. البته شرایط مثل گذشته نیست و خیلی چیزها تغییر کرده است. یک اسنکر می تواند جای دوربین و سه پایه را بگیرد. تصاویر اسکن شده، در رایانه، با نرم افزار تدوین به فیلم تبدیل می شوند. با این حال همیشه همه چیز مهیا نیست. اما اصلاَ مهم نیست...
خدمات فِکرِ مُجَسَّم:
طراحی قالب بیان
طراحی نشان (Logo)
تصویرسازی
نقاشی دیجیتال
کاریکاتور
طراحی کارت ویزیت
ویرایش و ترمیم عکس
اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهیل وَ رَخاء، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء، وَ فى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ. وَ ما کُلُّ ذى قَلْب بِلَبیب، وَلا کُلُّ ذى سَمْع بِسَمیع، وَلا کُلُّ ذى ناظِر بِبَصیــر. فَیاعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فى دینِها؟! لایَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلایَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یُؤْمِنُونَ بِغَیْب، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْب. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَ یَسیرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ ما اَنْکَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ، وَ تَعْویلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ، کَاَنَّ کُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فیما یَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْکَمات.
پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن و آسایش، و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج، و درسختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرتهاست. هر صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى بینایى ندارد. عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاریهاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در دینشان دارند؟! از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند، و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمی ورزند. به شبهات عمل مى کنند، و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند، و منکر نزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند،و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظرشان است، گویى هر کدام از آنان امام خود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمانهاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.
نهج البلاغه ( ترجمه استاد حسین انصاریان )خطبه ۸۷ - خطبه در بیان هلاکت مردم