حقیقت اعدام های دهه ۱۳۶۰

توضیحات صریح آقای رئیسی در مورد وقایع سال ۶۷ و حکم امام خمینی(ره) و توضیحات استاد پور آقایی درباره وقایع و اعدام های دهه ۶۰

روز سوم اسفند ۱۳۶۰ سازمان منافقین با انفجار یک بمب در میدان عشرت‌آباد تهران، جنایتی دیگر رقم زدند. یکی از نکات تلخ این حادثه تروریستی، شهادت یک دختر محصل بود. بر اثر انفجار این بمب که زیر یک کامیون حمل زباله جاسازی شده بود ۱۱ نفر شهید و ۲۵ نفر مجروح شدند. (گزارشی از یک عملیات ترور)

بینید: توضیحات استاد پور آقایی درباره وقایع و اعدام های دهه ۶۰

ببینید: توضیحات صریح آقای رئیسی در مورد وقایع سال ۶۷ و حکم امام خمینی(ره)

  

گزارشی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی:

حجت‌الاسلام حسینیان (قائم مقام وقت دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات) در مصاحبه ای درباره اعدام های دهه 60 چنین می گوید: درباره منافقین تا کسی دستش به خون آلوده نشده بود اعدام نمی‌شد.
حتی حضرت امام بیانیه‌ای صادر کردند و فرمودند هیچکس حق ندارد کسی را که دستش به خون آلوده نشده اعدام کند. منافقین در دروغ گفتن و راه‌اندازی جنگ نرم بسیار ماهر هستند. مثلا منافقین لیستی به عنوان اعدام‌های سال ۶۷ به سازمان ملل فرستادند و با استفاده از آن علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کردند اما جالب است بدانید بسیاری از افرادی که نام آنها در آن لیست به عنوان اعدامی ثبت شده، اکنون زنده هستند و در همین تهران مشغول زندگی می‌باشند.
وی با اشاره به مستندات مندرج در کتاب «تبار ترور» درباره آمار ترورهای سازمان منافقین افزود: در این کتاب حرکت‌های تروریستی که سازمان به صورت رسمی مسئولیت ارتکاب آنها را پذیرفته ثبت شده است. اگر این آمار را ببینیم متوجه می‌شویم تعداد اعدامی‌های منافقین در دهه ۶۰ حتی بسیار کمتر از آن است. و اگر بنا بود جمهوری اسلامی در برابر هر ترورِ منافقین یک نفر از آنها را اعدام کند، الان تعداد اعدامی‌های منافقین می‌بایست بیش از ۱۷ هزار نفر بود.
برای همه اعضای سازمان هم حکم اعدام صادر نشد. کما اینکه چند مرتبه منافقین مورد عفو قرار گرفتند. یعنی افرادی بودند که عضویت آنها در سازمان مسجل بود یا عضو خانه‌های تیمی بودند اما دستشان به خون کسی آلوده نشده بود؛ این افراد اعدام نشدند و چند سال بعد مورد عفو قرار گرفتند.
جانشین دادستان تهران در دهه ۶۰ با اشاره به عطوفت و مهربانی شهید لاجوردی با اعضای فریب‌خورده سازمان افزود: خودِ شهید لاجوردی تعداد زیادی از این‌ها را که هوادار یا سمپات بودند مورد لطف قرار داد و با اقدامات فرهنگی شهید لاجوردی بسیاری از آنها برگشتند و مورد عفو قرار گرفتند تا جایی که آنان به بچه‌های آقای لاجوردی معروف شدند. (متن کامل را از اینجا بخوانید)

  

گزارشی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی:

واکاوی فراز و نشیب مواضع منافقین در جنگ تحمیلی در گفت‌وگو با عضو سابق سازمان مجاهدین خلق

بخشی از مصاحبه هادی اسفندیاری با ابراهیم خدابنده (از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق)

با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق در آخرین روز تابستان ۱۳۵۹ فضای سیاسی کشور نیز همچون فضای جامعه دستخوش تغییر و تحول شد؛ اغلب گروه‌ها و جریان‌های سیاسی بلافاصله تجاوز صدام را مورد نکوهش قرار داده، اقدام به صدور بیانیه کرده و برای حضور در جبهه‌های جنگ اعلام آمادگی کردند اما رفته رفته در روند جنگ تغییر موضع دادند و در جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند.

مهم‌ترین گروهی که عملکرد مرموزی در دوران دفاع مقدس داشت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود. این سازمان نه تنها تا پایان جنگ در موضع خود باقی نماند بلکه نیروهای خود را به جبهه دشمن بعثی منتقل کرده و علنا در مقابل هموطنان ایرانی خود صف‌آرایی کرد. مضاف بر آن، منافقین درحالی که ایران درگیر جنگ با دشمن خارجی بود، با ترور سران نظام و دامن زدن به ناامنی‌های داخلی بزرگ‌ترین خیانت را به مردم ایران روا داشت.
ابراهیم خدابنده از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق که به گفته خودش از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۲ عضو این سازمان بوده چنین می گوید:
وقتی من آمدم ایران، مرحوم پدرم می‌گفت من هرچیزی را راجع به سازمان می‌پذیرم، هرکاری که کرده‌اند؛ حتی ترورها را؛ ولی یک چیزی که در دنیا منطقاً هیچ کس نمی‌پذیرد همکاری با دشمن متجاوز است. این ربطی به دین ندارد، در منطق هر کشوری خیانت حساب می‌‎شود. بعداً من فهمیدم در انگلستان و برخی کشور‌های اروپایی که مجازات اعدام وجود ندارد یک استثناء هست و آن هم همکاری با دشمن در حال جنگ است که اینجا یک استثنا وجود دارد و حکم اعدام است. پدرم می‌گفت که من نمی‌دانم شما با چه منطقی رفتید و این کار را انجام داده‌اید؟ من گفتم اینقدر قدرت فریب رجوی بالا بود که همه فکر می‌کردند یک کار میهنی و اسلامی انجام می‌دهند تا جایی که دشمن‌تر از جمهوری اسلامی در دنیا وجود ندارد.
هادی اسفندیاری (مصاحبه کننده): مسئله مهمی که در این برهه تاریخی وجود دارد و چند سالی هم هست که دوباره درباره آن بحث‌های جنجالی مطرح شده است، بحث برخی از اعدام‌هایی است که بعد از عملیات مرصاد صورت گرفت. به عنوان یک عضو مطلع از فعالیت‌ها و سیاست‌های سازمان در آن دوره بگویید که اساساً خود سازمان چه واکنشی در قبال آن اعدام‌ها داشت؟
خدابنده: در آن دوران سازمان ادعا داشت که نفراتش در زندان تشکیلات دارند، تشکیلاتشان هم وصل است. مثلا سازمان در عراق یک موزه داشت و در این موزه مثلاً تسبیح با هسته خرما درست شده بود که گفته می‌شد این هسته خرما توسط مسئولین تشکیلات ما در زندان برای مسعود رجوی درست شده و فرستاده شده است.
نامه‌ها و اخبار زندان از طریق ملاقات خانواده‌ها تبادل می‌شد و تشکیلاتی آنجا بود. نمونه‌های دیگری بود که مثلاً افرادی بودند که بلافاصله بعد از آزاد شدن در سال ۱۳۶۷ به مقر سازمان در پادگان اشرف بازگشتند و تعداد آن‌ها کم هم نبود ولی سران سازمان به آن‌ها شک داشتند و می‌گفتند شما چرا اعدام نشدید؟ آن‌ها در جواب می‌گفتند ما تقیه و توبه کردیم اما دیگران بر موضع خود ایستادند و در نهایت اعدام شدند. اما یک مقدار با شک به این‌ها نگاه می‌کردند و تعدادی از همان افراد دوباره برای عملیات به ایران بازگشت داده می‌شدند.
سازمان در مقابل این اعدام‌ها زیاد تبلیغات می‌کرد و یک هماهنگی با غرب داشت. اخیراً عفو بین‌الملل یک گزارشی راجع به اعدام‌های سال ۱۳۶۷ داده و من یک مطلب در این‌باره نوشتم که سابقه نداشته است عفو بین‌الملل درباره مسئله مربوط به ۳۰ سال قبل جزوه بدهد. موضوعات روز آنقدر هست که ‌به آن باید بپردازد، عفو بین‌الملل تاریخ‌نویس نیست که به موضوع ۳۰ سال پیش بپردازد. این مسئله‌ای است که غرب می‌خواهد از آن سوء استفاده کند. همان موقع هم سازمان اعلام می‌کرد مثلاً 5 هزار، 6هزار را اعدام کردند. اما بچه‌هایی که از ایران آمده بودند تعریف می‌کردند که بعد از عملیات فروغ جاویدان تک تک ما را می‌آوردند و می‌گفتند که چنین اتفاقی افتاده و نیروی سازمانی که شما از آن حمایت می‌کنید آمده‌اند با کمک نیروهای خارجی این تعداد را کشته‌اند و جنایت به بار آورده‌اند، حالا شما موضع خود را در مقابل آن‌ها مشخص کنید. هرکس که سازمان را محکوم می‌کرد آزادش می‌کردند و هرکس در موضع خود سرسختی می‌کرد محاکمه و اعدام می‌شد. یک تشکیلاتی هم آنجا داشتند؛ خیلی‌ها که می‌خواستند ابراز ندامت کنند، مسئول بالاتر اجازه نمی‌داد و می‌گفت حق نداری و آن‌ها هم حساب می‌بردند. علاوه بر این سازمان این خط را از عراق به زندانیان داده بود که باید همه بر موضع خود باقی بمانند و اعدام شوند و قرار نیست کسی آزاد شود.‌ چون سازمان بیشتر به خون این‌ها نیاز داشت تا حضور فیزیکی آن‌ها، یعنی آن‌ها که توبه کردند و آزاد شدند خارج از خط سازمان عمل کردند. (متن کامل را از اینجا بخوانید)