بِسْمِ اللَّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ

نشانی:

ایران - تهران

برقراری ارتباط با ما از مسیرهای زیر :

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صهیونیسم» ثبت شده است

جای دیگری دنبالش نروی

جای دیگری دنبالش نروی

قرآن می‌گوید شدیدترین دشمنی از ناحیه یهود است ( اشد الناس عداوة) (الذین امنو) امروز بقیة الله الاعظم است یعنی اگر امام زمان نمی‌تواند بیاید دست اوست بزن دستش را بشکون جای دیگه نری‌ها ...حالا یه عده به فکر زندگی خودشانند...

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَیطانِ الرَجیم بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ ﻳﻘﻴﻨﺎً.   ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻭ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ .ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﻰ  ﻳﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﺎ ﻧﺼﺮﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ . ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺸﻴﺸﺎﻥ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﻭ ﻋﺎﺑﺪﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﺗﺮﺱ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﺣﻖ ] ﺗﻜﺒّﺮ ﻧﻤﻰ  ﻛﻨﻨﺪ. (سوره مائده آیه ۸۲)خاخام یهودی در کنیسه یهودی‌ها میگوید ما باید کاری کنیم اینها نتوانند امام زمان را بیاورند اگر امام زمانشان بیاید بساط ما جمع می‌شود ... یواش یواش لو رفت که این داستان الصرخی و شیرازی و داعش را راه انداخته‌اند ما رو درون خودمان مشغول کنند آمدن امام زمان را به تاخیر بیاندازند 

۰ نظر
سنگ محک | حق در برابر باطل | باطل شدن افسانه شکست ناپذیری

سنگ محک | حق در برابر باطل | باطل شدن افسانه شکست ناپذیری

زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت. (۱۴۰۰/۰۲/۱۷)

تا قبل از انقلاب اسلامی، ملت فلسطین همیشه درجا زدند، همیشه عقب رفتند. ملتهای اسلامی، که جوانهائی در بین آنها بودند که یک مقدار احساسات داشتند، گرایشهای چپ پیدا کردند که با فرو ریختن اردوگاههای چپ همه چیز تمام شد. اما انقلاب آنها را احیا کرد؛ ملتها را بیدار کرد. اگر یک نگاهی به صحنه‌ی پیرامون خودمان و دنیای اسلام بیندازیم، این معنا کاملاً روشن میشود. تا الان هم ملت ایران الگو بوده است. اما آن روزی که شما جوانها، شما استعدادهای درخشانی که تمام سرزمین کشور ما را پوشانده‌اید، بتوانید این استعدادها را ان‌شاءالله به منصه‌ی ظهور برسانید، این ملت به یک الگوی عملی برای کشورهائی که زیر ستم هستند، تبدیل خواهد شد؛ این خیلی مهم است. کلید سعادت خود این ملت و کلید سعادت ملتهای دیگر در دست ملت ماست؛ در دست شما جوانهاست. و دشمن این را میداند؛ دشمن این نکته را دریافته؛ لذا سعی میکنند این ملت را از ادامه‌ی راه خودشان منصرف کنند.

  همه‌ی تلاشهای تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی، فشارهای گوناگون، تحریمهای گوناگون، قطعنامه‌های گوناگون برای همین است که به این ملت بباورانند این راه را ادامه ندهد؛ میخواهند کاری کنند این ملت این راه را ادامه ندهد. میدانند که اگر این راه به وسیله‌ی این ملت با همین شتاب، با همین قدرت ادامه پیدا کند، چتر ظلم و استکبار و طمع‌ورزی و غارتگریای که اینها بر روی ملتهای مسلمان و امت اسلامی گسترده‌اند، جمع خواهد شد؛ نابود خواهد شد؛ موجودیت استکبار در میان کشورهائی که وابسته‌ی به امت اسلامی هستند، به خطر خواهد افتاد. این را میدانند؛ خوب، تلاش میکنند؛ تلاشِ فراوان میکنند.

ببینید همین چند روز قبل از این رئیس جمهور آمریکا گفت: ما روی ایران فشار میآوریم تا مردم ایران به این نتیجه برسند که دنبال انرژی هسته‌ای رفتن برایشان صرفه ندارد. معنای این حرف این است که رسیدن ملت ایران به یک اوج فناوریای که حالا مظهرش از نظر آنها مسئله‌ی انرژی هسته‌ای است، به قدری ملتهای دیگر را سر شوق میآورد، توانائیهای ملتهای مسلمان را به آنها میباوراند که دیگر آنها نمیتوانند این را کنترل کنند؛ نمیتوانند مهار کنند. میخواهند نرسد. البته اسم دیگری رویش میگذارند؛ میگویند: ما از بمب اتم میترسیم! اما خوب، خودشان هم میدانند، خیلیها هم در دنیا میدانند که دروغ میگویند؛ مسئله‌ی آنها مسئله‌ی بمب اتم نیست. میدانند که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست؛ به دنبال دانش هسته است، به دنبال فناوری هسته‌ای است؛ آنها از همین ناراحتند. یک ملت بدون اینکه از آنها اجازه گرفته باشد، بدون اینکه از آنها کمک گرفته باشد - دست گدائی به سوی آنها دراز کرده باشد - از درون خود بتواند یک چنین فورانی بکند و اوجی بگیرد. این است که آنها را عصبانی میکند. «ما از فلان جناح، فلان گروه حمایت میکنیم»؛ چرا؟ چون آن جناح گفته یا وعده کرده که با پیمودن اینگونه راهها موافق نیست؛ با ایستادگی موافق نیست؛ موافق این است که برویم پیش آمریکا عرض بکنیم خدمتشان که شما اجازه بدهید ما پیشرفت کنیم(!) از دهان گرگ طعمه را با مذاکره نمیشود گرفت؛ با قدرت باید گرفت. هزار و صد سال است که در ادبیات کشور ما:

مهتری گر به کام شیر در است‌ * رو خطر کن ز کام شیر بجوی

 را گفته‌اند. گاهی هم عمل شده در تاریخ ما، بسیاری از اوقات هم عمل نشده. امروز ملت ایران دارد با ایستادگی خود به این توصیه عمل میکند؛ «رو خطرکن». این است مسئله‌ی ما.

 مسئله‌ی ما با آمریکا و مسئله‌ی ما با مستکبرین عالَم این است. آنها میگویند شما وجودتان، استعدادتان، قدرتتان را به صحنه نیاورید که در مقابل قدرت ما، سلاح ما، توانائیهای تبلیغاتی ما رقیبی وجود نداشته باشد، ما بتوانیم یکه‌تازی کنیم در میدان. جواب ملت ما این است که: نخیر، ما میتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم؛ میتوانیم جلو تجاوز شما را بگیریم؛ اگر نکنیم، خدا از ما مؤاخذه خواهد کرد.

راهی که ملت ایران انتخاب کرده، راه درستی است؛ حضور در صحنه، رها نکردن این دستاورد بزرگ. مسائل جزئی، اختلافی، اهمیتی ندارد. بگو مگوهائی که این گروه با آن گروه، این آدم با آن آدم دارد، اینها اهمیت ندارند. اینها چیزهای جزئی است. خانواده‌ی انقلاب باید یکپارچگی خودش را حفظ کند. بنده اولِ امسال گفتم: «اتحاد ملی»؛ یعنی خانواده‌ی ملت، خانواده‌ی انقلاب وحدت خود را، درونگرائی خود را نسبت به یکدیگر، اتصال و چسبندگی را به یکدیگر حفظ کنند؛ نگذارند واگرائی به وجود بیاید. ملت بحمدالله خودش این توصیه را آویزه‌ی گوش دارد؛ احتیاج به گفتن ما هم شاید نبود. ما هم تابع همین عقلانیت عظیمی هستیم که در ملتمان هست؛ ما هم به ملت عرض کردیم و آنها هم نشان دادند که همینجور است.

 چند صباح دیگر انتخابات داریم. حضور در انتخابات هم از همین قبیل است؛ حضور است. من اصرارم در همه‌ی انتخاباتها بر حضور است. باید آمد سر صندوق رأی، به کوری چشم دشمن بایستی رأی داد. دشمن میخواهد که ملت انتخابات نداشته باشد، راهپیمائی بیست و دو بهمن نداشته باشد، راهپیمائی قدس نداشته باشد، حضور در مراسم عظیم دینی نداشته باشد، احساسات دینی نداشته باشد. جوان ما بیتفاوت و بیرگ و بیاعتنا و دلسپرده‌ی به شهوات و غرق در فساد و در مواد مخدر باشد. دشمن این را میخواهد؛ این برای دشمن خوب است، لذا این را ترویج میکنند؛ گاهی به زبان بیان ایدئولوژی، گاهی به زبان تهدید سیاسی، گاهی به زبان تهدید نظامی، گاهی به وسیله‌ی باندهای قاچاق مواد مخدر، گاهی به وسیله‌ی ترویج فیلمهای مهیج شهوت؛ دشمن همه‌جور وارد میدان میشود و تلاش میکند و خودکشون میکند که بلکه بتواند این ملت را از این حرکت مستقیم و قوی و عزیز منصرف کند. وقت انتخابات هم که میشود - شاید یادتان هست - غالباً قبل از انتخابات یک حرفی میزنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنید؛ کارهائی میکنند، تلاش میکنند؛ گاهی به وسیله‌ی آدمهای غافل و فریب خورده، گاهی به وسیله‌ی آدمهای وابسته، کارهائی میکنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند، که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است.

...

 البته باید هوشیاری بخرج داد؛ باید هوشیاری بخرج داد. از دوروها و دورنگها و ظاهر باطن مختلفها بایستی ترسید. خیلی اوقات، در طول تاریخ، اسلام از این دورنگیها، یکی نبودن ظاهر و باطن اشخاص، ضربه خورده است. حالا روایت هم در این زمینه زیاد هست. این را باید مواظبت کرد. شما مردم هوشیاری هستید؛ این را چه امثال من بدانیم، چه ندانیم، چه بگوئیم، چه نگوئیم، تاریخ ما، انقلاب ما، حوادث این بیست و نه سال ثابت کرده است؛ نه فقط به خود ما، به دنیا ثابت کرده. لذا به نام شما و ملت شما و مردم شما و امام شما افتخار میکنند. همین شهدای برجسته‌ی دنیای اسلام، همین شهید عزیزی که چند روز قبل به وسیله‌ی صهیونیستها به شهادت رسید، اینها افتخار میکردند که بچه‌های امامند؛ خودشان را فرزند امام میدانستند. این شهید حاج عماد خودش را فرزند امام میدانست. یعنی واقعاً اگر با یک جوان خودمان مقایسه کنیم، او معتقد نبود که این جوان ایرانی به امام از او نزدیکتر است. او هم خودش را به قدر یک جوان ایرانی فرزند امام و نزدیک به امام میدانست؛ چرا؟ چون امام به او روح داده بود؛ امام او را زنده کرده بود. اینجور جوانها همیشه در لبنان و در فلسطین و در غزه و در همه جا بودند، اما اینجور کارهای بزرگ از اینها سر نمیزد. کی فکر میکرد جوانهای لبنانی با سلاحهای معمولی بتوانند ارتشی را که ادعا میکند یکی از بزرگترین ارتشهای دنیاست، آنجور با افتضاح عقب بزند. روزهای اوّلی که جنگ سی و سه روزه تمام شده بود، صهیونیستها میگفتند نه، ما شکست نخوردیم(!) حالا گزارش این کمیته‌ی ونیوگراد قضایا را برملا کرده. اینها ظاهرسازی کردند که خیلی آبروریزی هم نشود؛ اما کاملاً پیداست؛ یک ارتش مجهز، امریکا هم مستقیماً وارد شد - این را بدانید امریکا در جنگ سی و سه روزه‌ی لبنان مستقیم وارد شد؛ هم پشتیبانی کرد، هم مستقیم وارد شد، بی سروصدا - اما همه‌شان شکست خوردند. از کی؟ از یک عده جوان که وسیله‌شان عبارت بود از اعتماد به نفس، اتکال به خدا و نترسیدن از مرگ، ایستادگی در میدان؛ توانستند شکست بدهند. افسانه‌ی شکست‌ناپذیری قدرتها اینجوری باطل میشود.

 خدا را شکر میکنیم؛ خدا را شکر میکنیم بر نعمت انقلاب، خدا را شکر میکنیم بر نعمت امام، خدا را شکر میکنیم بر این عظمتی که ملت ایران از خودشان نشان دادند، خدا را شکر میکنیم بر توفیقی که به این ملت داده است. یکیک شما مردم و شما جوانها، یک نعمت بزرگ خدا هستید که انسان باید برای آنها خدا را شکر کند - «و ان تعدوا نعمت الله فلا تحصوها» - مگر میشود نعمت‌های الهی را احصاء کرد؟ این نعمتها را باید حفظ کنیم. این نعمتها را هم مسئولین بدانند، باید این نعمت را حفظ کنند، شکر کنند تا این نعمت برایشان بماند، هم آحاد مردم این نعمت خدا را قدر بدانند. بدانید فردای این ملت از امروز این ملت بمراتب بهتر و روشن‌تر و دلنوازتر است. و ان‌شاءالله شما جوانها آن روزها را خواهید دید. و خواهید توانست ثمره‌ی این مجاهدتهای عظیم را بچینید و ان‌شاءالله دنیائی را به آبادی و سعادت و فلاح برسانید.

متن کامل سخنرانی را از مسیر زیر بخوانید

حضرت آیت الله امام خامنه ای - بیانات در دیدار مردم تبریز - ۱۳۸۶/۱۱/۲۸

۰ نظر